paco alone

سفر می کنم همچون چلچه ای تنها در زیر باران

چهارشنبه، دی ۲۹، ۱۳۸۹

دیالوگ دو بارون خورده

بارش باران شدید ساعت چهار و نیم صبح شمال مرداد ماه

زن :می دونی من بابت همه چیز از تو ممنوم .تو به من عشق دادی .تو حقیقتا من رو دوست داشتی .ولی می دونی من (اندکی مکث و کمی بغض)من باید یک حقیقت تلخ رو بهت بگم .

مرد درحالی که بسیارمضطرب به نظر می رسه فقط ته دلش می گه ، این حقیقت تلخ جواب سووال من نباشه .همون سوالی که جواب براش نداشتم .یعنی حقیقتی نباشه که می دونم ولی نمی خوام بشنوم .می خوام فکر کنم دروغه .خواب و رویاست .

....زن ادامه می ده که اون حقیقت تلخ اینه که من هیچ وقت اونقدر که باید به تو علاقه نداشتم .

مرد سکوت معنی داری کرده و لبخند می زنه و نمی خواد بشکنه .
مرد:من خوشحالم که صادقانه حرفت رو زدی .
زن شروع می کنه با صدای بلند گریه کردن و مرد با خودش می گه خواهرم همیشه می گه زنها برنده باشند یا بازنده گریه می کنند.

مرد برای باردوم می شکنه و آروم اشکی می ریزه .جوابش رو گرفته بود .اون عاشق بود و مغلوب .به قول یه دوست قدیمی انسانی قراردادی .مرد یکبار در رو در رو شدن با عشقی اساطیری به زعم خودش این جمله رو شنید .انسانی قراردادی و احساس سه بار شکسته شدن داشت .
زن گریه کرد رفت تا برای همیشه بخنده و مرد شکست تا دیگر هرگز بر نگردد به آنچه بود .

در طلوع زیبای آفتاب مرداد ماه شمال مرد این شعر رو فراموش نمی کنه .

ما بدهکاریم به کسانی که ز ما پرسیدند چندم مرداد است ؟؟؟

6 نظر:

در ۲۸ اردیبهشت, ۱۳۹۰, Blogger Unknown گفت...

.You blog very well.

 
در ۳۱ مرداد, ۱۳۹۰, Anonymous ناشناس گفت...

drod bar to doste nazaninam besyar ziba bod lezat bordam 301301.blogfa.com

 
در ۰۲ شهریور, ۱۳۹۰, Anonymous ناشناس گفت...

eradatmande shoma

 
در ۲۷ دی, ۱۳۹۰, Anonymous mortelle گفت...

داستان همیشگی.

 
در ۰۳ تیر, ۱۳۹۱, Anonymous Buy generic viagra online گفت...

This blog is provide lots of good idea and your blog are very usefull for me.Thanks a lot.
kamagra |kamagra Oral jelly|meltabs

 
در ۳۰ فروردین, ۱۳۹۲, Anonymous استاد اوسعی گفت...

شکار پلنگ

 

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی