paco alone

سفر می کنم همچون چلچه ای تنها در زیر باران

یکشنبه، خرداد ۱۴، ۱۳۸۵

عقرب عاشق

روزها و شبهای زیادی گذشته است و دستانش دیگر بر قلم نمی لغزد و صدایش خاموش است و تصویر غمگین و معصومش بر سر هیچ نمایش خانه ای نصب نیست.او نیز سرانجام روزی خسته شد .در حالی که آخرین پک را بر سیگار ش میزد
رفت و در میان انبوهی از سوالات بی جواب غرق شد.تا روزی که او بود معنای تیاتر هم برای من جلوه دیگری داشت
شعر نو هم جلوه ای دیگر داشت .چقدر این شعر برای من دلنشین بود و پر معنی و همه زندگی در چند کلمه.................
"سلام و خداحافظ ، اگر کلامی میان این دو یافتی بر آن اضافه کن
یادت به خیر عقرب عاشق
تقدیم به حسین پناهی


0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی