paco alone

سفر می کنم همچون چلچه ای تنها در زیر باران

یکشنبه، مرداد ۲۰، ۱۳۸۷

خداحافظ رفیق


آری !می گویم خدانگهدار به همه آنانی که دوستشان می دارم .شاخه گل رزدر دستانم می خشکد .اما یاد و خاطره اش جاودانه است. بر انگاره کاشکی ، زیرتک درخت سکوت همه چیز را وامی نهم .چرا؟ زیرا که من نیز باور دارم که بدینسان هر امری در وانهادگی کامل سرانجام میسر می شود .باور اشکهایت ، باوراشکهایم ، باور خداحافظ دوست من جزعی از راه این راه پرفراز و نشیب است که زندگی می خوانمش .تو را به پرستوها ی مهاجر می سپارم .تو را به یاد و خاطره کودکیم .تو را به دلواپسی هایم . تو را به روزگارانی که پناه یکدیگر بودیم .تو را به غربتی می سپارم که نمی شناسمش .آری ! سی سال گذشته است . تو کوه بلند وچشمه آرام من بودی، که همیشه حضورت سبز بوده وبی منتها .من از میان این همه تاریکی همیشه تو را دیدم و تو را ستایش کردم .
خواهر عزیزم همیشه دوستت دارم

0 نظر:

ارسال یک نظر

اشتراک در نظرات پیام [Atom]

<< صفحهٔ اصلی